ثنا جان میوه زندگی مامان وحیده و بابا ابوالفضلثنا جان میوه زندگی مامان وحیده و بابا ابوالفضل، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره

ثنا خانم مهربون

یه روز خوب همراه با گلم در پارک جنگلی میلاد

دیروز جمعه همراه خاله ها و دایی سعید نهارو بردیم پارک جنگلی میلاد. البته آقاجون و عزیز جون همراهمون نیومدن. چون چشماشونو عمل کردن و آقا جون هم سرماخورده بود. ایشالله زودتر خوب بشن. اینم عکسایی که از شما گرفتم: شما و ریحون خانم: و امیررضا و هدیه گلی.... و باباجون مهربون که از دور داره میبوستت...(چه رمانتیک) خوش به حالت با این بابای رمانتیک و احساساتیت هدیه گلی... امیررضا... اینم یه عکس چند نفره. خیلی باحال اومده. نه؟؟؟؟؟ ثنای عزیزم دیروز اولین باری بود که به صورت مستقل تو محیط بیرون راه رفتی. ایشالله همیشه با پاهای کوچولوت تف...
27 بهمن 1392

تولد 1 سالگی ثنای عزیزم

سلام به دختر نازنینم. عروسک خوشکلم و همه دوست جونای مهربونم. بالاخره تولد عزیزم برگزار شد . بیشتر از این منتظرتون نمیذارم. بریم سراغ عکسا: اول از همه عکسایی که خودم برای دخمل طلا درست کردم. چه شب بیداری هایی که من پای این عکسا نکشیدم ثنا جونم. نگاه کن و حالشو ببر:  این عکسو به عنوان یادگاری تولد به همه مهمونای عزیزمون دادم:              چطور بودن عکسا دوست جونا؟ قابل تحسین هستن یا نه؟ تولد دخمل طلا با تم خاله ستاره بود. کلی فکرکردم که چه تمی بذارم که هم جدید باشه و هم قشنگ. بعد از یکی دو ماه تفکر  تم خاله ستاره رو ان...
26 بهمن 1392

پنجمین مرواردید ثنای عزیزم

سلام عروسک خوشکلم. بالاخره تقریبا بعد 4 ماه پنجمین دندونت در اومد. این چند وقت خیلی اذیت شدی و هنوزم همچنانا در اعتصاب غذا به سر میبری و من همچنان در گیرو دار التماس کردن به شما برای خوردن چند لقمه غذا هستم. فکر کنم بی اشتهاییت به خاطر درد لثه هاته. الهی دردت بیادتو جون من که تو اینقد اذیت نشی. تازه این همه دردسر فقط برای 1 دندون. خداکنه بقیه دندونات راحت تر در بیاد نازنینم. دلیل به تعویق افتادن جشن تولدت هم مریضی شما و خودم بود. ولی دیگه اگه خدا بخواد تولد گل دخترم در روز 3شنبه 22 بهمن در سیزدهمین ماهگردت با 1ماه تاخیر برگزار میشه. ایشالله شما اون روز سرحال باشی تا خستگی مامان برای زحمتایی که برای تولدت کشیده از تنش بیرون بره. از دوست ...
19 بهمن 1392

ثنای من راه افتاد. دست و هورااااااااااااااااااا

سلام به جوجه عزیز خودم. دردت به جونم بخوره الااااااااااهی بالاخره انتظارمون برای دیدن قدم های خوشکلت به سررسید و  شنبه هفته گذشته یعنی 1 بهمن در 1 سال و 9 روزگی شروع به راه رفتن کردی. اینقده خوشکل راه میری که نگو. تازه هنوز راه نیفتاده میخوای بدویی. مامانم اینقد عجله نکن. به موقعش بدو هم میکنی. خلاصه این خبر خوب تو پست قبلی جاموند . ببخشید  چند تا کار جدید هم میکنی. بهت میگم دستتو بده ببوسم. دستتو میاری جلو بعدش من سرمو بالا میبرم و میگم به به . تو هم اینطور میکنی. صلوات که میفرستم تو هم دهنتو مثه من باز و بسته میکنی.  در حال راه رفتن کلی برا خودت حرف میزنی که من هیچ کدومشو نمی فهمم. فعلا فقط منو میبوسی. البته...
5 بهمن 1392

تعلیم رانندگی از زبان زندایی و مریضی ثنا بانو

سلام به مهربونم . ثنای نازنینم. زندایی حمیده یه زحمتی کشیده و یه مطلبی از تو و امیری گذاشته تو وبلاگ امیری. برای خوندن مطلب باید به وبلاگ نی نی امیری که تو لیست دوستای ثنا جونمه برید دوست جونا. زندایی دستت درد نکنه. همیشه از این کارا بکن . چقد خوبه اینطوری. فقط 2-3 خط بنویسی و ارجاعش بدی به جای دیگه.  آخیییییییییییییییییش. واما دختر گلم چند روز گذشته مرتب تب میکردی و ماهم فکر کردیم میخوای دندون در بیاری. البته یه دندون از پایین بیرون زد. ولی بردیمت دکتر . گفت گوشت هم عفونت کرده. بمیرم برات مامان جون. ببخشید که دیر بردیمت. گول دفعات قبل رو خوردیم که برای دندونت تب میکردی. خلاصه 4 آمپول برات نوشت و کلی دارو که خداروشکر تبت قط...
5 بهمن 1392
1